اندام قشنگی داشت…
با موهای بور بلندش(که شاید هم رنگ شده بود)بهش میخورد 25 سالی داشته باشه!
در حالی که سگ فانتزیش رو نوازش میکرد رو به من کرد و گفت:
اصلا میدونی چیه؟!
دوست من که سال هاست در اروپا زندگی میکنه میگه:اینجا اول حقوق زن اهمیت داره
بعد بچه
بعد سگ
و بعد مرد!!!
اونوقت توی مملکت ما/زن ها واسه بیرون رفتن از خونه ی خودشون هم/تا اجازه ی شوهرشون نباشه/اختیار ندارن!!!
اون همینجوری حرف میزد و من نه تایید میکردم و نه رد!
اما با خودم گفتم:پس اون ور آب/مردا هم باید به فکر یک کمپین واسه خودشون باشن!!!
ولی چرا؟!
جدی چرا؟! چرا جدا از قوانینی که واسمون وضع کردن/حتی خودمون هم یه تکونی به خودمون نمیدیم؟!؟!؟!
فقط کافیه یه کمی اطرافمون رو بهتر نگاه کنیم!
چرا راه دور برم؟!وقتی میبینم خاله ی فوق لیسانس من/هنوز که هنوزه/حتی برای سرزدن به خواهرش ( که خونشون 3 تا کوچه پایین تر از خونه ی اونه)
/تا به شوهرش (که خیر سرش آرشیتکت هم هست)
خبر نده(منتهی خبری که به شدت رنگ اجازه گرفتن داره!)پاشو از خونش بیرون نمیذاره!!!
(یادمه که در یک مهمونی خوانوادگی که همه ی فامیل دعوت بودن/چون شوهرش بهش اجازه نداده بود/نیومد!!!)
والا چی بگم؟!
میبینی؟!
خیلی موقع ها!
خیلی از مونث ها(با هر تحصیلات و هر سنخ)نمیخوان
حتی در محیط خوانوادگیشون هم به فکر حقوق انسانی شون باشن!
ای انسان
!!!
قطره قطره جمع گردد
وانگهی دریا شود!!!
ر.ف(شعف)
نوامبر 1, 2008 در 8:22 ق.ظ.
از اون طرف هم هر روز داریم می بینیم که بر تعداد زنانی که به وضعیت و حقوق انسانی خودشون آگاه می شن افزوده می شه
🙂
خسته نباشید
نوامبر 5, 2008 در 5:34 ب.ظ.
دوستتون راست نمی گه. من که جایی ندیدم حقوق زن از بچه و مرد بیشتر باشه. اینها اغراقه…. ولی همونطور که در کشورهای دیگه آدمها برای برابری تلاش می کنن ما هم برای برابری تلاش می کنیم. موفق می شیم. خسته نباشید